دولت چرا اقدام ملی برند ایرانی در عراق را ندید؟
تاریخ انتشار: ۱۱ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۹۴۷۱۵۰
به گزارش پارسینه، میرسعید نیکزادلاریجانی، عضو اسبق هیات مدیره بانک توسعه صادرات و معاون اسبق حقوقی و امور مجلس وزارت امور اقتصادی و دارایی مطلبی با عنوان « دولت چرا اقدام برند ایرانی در عراق را ندید؟» به شرح ذیل نوشته است:
1. در بانک توسعه صادرات با آقای سلیمانی آشنا شدم. به یمن کار در بانک توسعه صادرات (این بدهی را به آقای مهندس مظاهری دارم که در دوران تصدی بانک توسعه صادرات، از من برای حضور در این بانک دعوت کرده بودند) و به عنوان عضو هیات مدیره صادرات با بسیاری از تولیدکنندگان و صادرکنندگان بزرگ و خوشنام کشور آشنا شده بودم و آقای سلیمانی یکی از این افراد بزرگ بود.بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
2. پس از بازنشستگی با دعوت آقای سلیمانی به مجموعه بزرگ و افتخاز آفرین کاله ملحق شدم و این شانس را داشتم که مدت نزدیک به سه سال از نزدیک با ایشان و جمعی از نخبگان دانش، تولید، بازرگانی و صادرات همکاری داشته باشم و امروزه هم که از این گروه جدا شده ام دلم برای موفقیتهای این گروه بزرگ و افتخار آفرین میتپد و از شنیدن بروز مشکلات و اتفاقهایی مانند انفجار و آتش سوزی اخیر به لرزه در میآید.
3. این مجموعه با حدود ۱۷۰۰۰ نفر نیروی کار و تولید حدود ۱۸۰۰ نوع محصول و صادرات قابل توجه به کشورهای مختلف در اقصی نقاط کشور یکی از بزرگترین و شاخصترین واحدهای کاملا خصوصی در کشور و اولین شرکت صنایع غذایی در کشور با حجم بالای تنوع، تولید و صادرات در کشور است.
4. در طول بیش از دو دهه، تولیدات شرکت کاله که در بسته بندیهای چشم نواز، تنوع گسترده، کیفیت بالا و نوآوری مستمر به بازار عرضه میشد، موجب بالارفتن سطح انتظار مردم و شهروندان از محصولات غذایی گردید و با پیشتازی این شرکت بود که امروزه در سوپرمارکت ها، فروشگاههای مواد غذایی و ...، شاهد حضور بسته بندیهای متنوع مواد غذایی از شرکتهای متعدد و پرشمار هستیم و این جانب اعتقاد دارم نقش کاله به عنوان پیشتاز و به ویژه آقای سلیمانی به عنوان سکاندار و موتور محرکه این مجموعه قابل چشم پوشی نیست.
5. گروه کاله پس از فتح بازارهای داخلی، به درستی بازارهای صادراتی را هدف قرار داد و در میان کشورهای متعدد، تمرین و آزمون حضور در کشورهای دیگر را با صادرات مواد غذایی به کشور عراق و افغانستان آغاز کرد. این تشخیص از چند جهت درست و منطقی بود. تولید کنندگان بی تجربه و کم تجربه کشورمان که از هیچ گونه حمایت حاکمیتی و دولتی برخوردار نیستند نمیتوانند تولیدات خود را به کشورهای پیشرفته که از نظر استانداردهای متعدد (از منظر کیفیت محصول، میزان مواد مختلف در آن، نوع بسته بندی، وزن بستهها و رنگ و جنس بسته بندی ...) در سطوح غیر قابل دسترس قرار دارند صادر کنند و به همین دلیل باید در یک فرایند بلند مدت با آزمون و خطا، راههای افزایش کیفیت، کاهش هزینه ها، ارتقای سطح بسته بندی مناسب، توسعه بازاریابی و بازارسازی و ... راههای حضور در بازارهای کشورهای پیشرفته را یاد بگیرند و هم از این رو است که شرکت کاله آزمون حضور در بازارهای بین المللی و تمرین صادرات را از عراق و افغانستان شروع کرد و پس از سالها تحمل زیان و مشکلات ناشی از فقدان تجربه و دانش صادراتی و جلب اعتماد مصرف کنندگان توانست جای پای خود را در بازار عراق محکم نماید و سپس به بازارهای دیگر منطقهای و فرامنطقهای بیندیشد. امروزه محصولات کاله به کشورهای متعددی در قارههای امریکای شمالی، اروپا، آسیا (خاورمیانه، کشورهای تازه استقلال یافته، آسیای جنوب شرقی و ...) صادر میشود.
6. پس از کسب موفقیت در جلب اعتماد مصرف کنندگان عراقی و به دست آوردن آن چه که در بازاریابی به وفاداری مشتری و مصرف کننده نهایی معروف است، در یک گام پیشتازانه دیگر، احداث کارخانه تولید محصولات لبنی در عراق (کربلا) در دستور کار شرکت کاله قرار گرفت.
7. توسعه صادرات و سرمایه گذاری در بخشهای تولیدی سایر کشورها مقوله پیچیده و بسیار ظریفی است، ولی همین امر بسیار مشکل و پیچیده راه ناگزیرِ تمامی شرکتهایی است که سودای حضور در بازارهای جهانی را دارند. شرکتهای ایرانی بدون توجه به توسعه صادرات و در گامهای بعدی احداث مجمودههای تولیدی در سایر کشورها، و تنها با محصور ماندن در بازارهای داخلی، امکان بقا نخواهند داشت.
8. یکی دیگر از دلایل اهمیت صادرات و سرمایه گذاری کاله در کشورهای دیگر، بی ثباتی نرخ ارز، تعدد و تورم بخشنامهها و مقررات متعدد، پیچیده، ناکارامد و دست و پاگیر در کشور ما است که تنها گره بر گره میزنند و مشکلی از تولیدکنندگان صادرکنندگان را حل نمیکنند. وابستگی ساختاری مدیریت کلان کشورمان به درآمدهای سهل الوصول نفتی، موجب ناکارمدی سیستم حکومتداری در کشورمان شده است و در این میان بخش خصوصی، در اقتصادی که بیشتر از ۸۰ درصد آن در سیطره حاکمیت و دولت قرار دارد در واقع، در کف شیر نر خونخوارهای اسیر است و از این رو است که شرکت کاله با تلاش برای افزایش حضور در کشورهای دیگر و سرمایه گذاری سعی کرده است بند ناف خود را از دولت قطع کرده و تا حدی تعیین سرنوشت خود را در دستان خود گیرد.
9. شرکت کاله با صادرات روزانه حدود ۶۰۰ تن محصول به عراق و دارا بودن حدود ۲۳ درصد سهم بازار عراق به عنوان اولین شرکت مواد غذایی، در خانههای مردم و بر سر سفرههای آنان (جملهای که وزیر تجارت عراق به وزیر صنعت و معدن و تجارت وقت کشورمان که به عراق سفر کرده بود گفته است) حضوری مطمئن و بالنده داشته است و تمامی کسانی که به عراق سفر کرده اند به طور حتم مانند نگارنده این سطور، با دیدن تابلوهای تبلیغاتی کاله در مسیر نجف، کربلا احساس غرور و شعف کرده اند.
10. مجموعه بزرگ و معظم کارخانه کاله در کربلا، با تولید روزانه حدود ۲۰۰ تن محصولات لبنی و برنامه افزایش تولید تا ۱۰۰۰ تن و متنوع کردن آن (تولیدات گوشتی، سوسیس، کالباس، همبرگر، نوشیدنی، بستنی و ...) برنامه بلندمدتی را برای افزایش حضور در بازار عراق طراحی کرده و در دست اجرا داشت و تا زمان انفجار و آتش سوزی بالغ بر ۱۰۰ میلیون دلار بدون حمایت دولت جمهوری اسلامی ایران و تنها از محل منابع داخلی کاله در این مجموعه سرمایه گذاری گردیده بود.
11. شرکت المراعی عربستان سعودی تلاشهای زیادی برای حضور در بازار کشور عراق داشته است و بر خلاف شرکت کاله که از حمایتهای عملی جمهوری اسلامی برخوردار نبوده است، از حمایتهای جدی دولت عربستان از یک سو و حمایت ضمنی کشور عراق از سوی دیگر هم بهرهمند بوده است. از همین رو، در فاصله زمانی کوتاهی، حقوق ورودی مواد غذایی از ایران به عراق از ۱۰ درصد به ۳۵ درصد و بعد به ۶۰ درصد و برای برخی محصولات به ۱۳۵ درصد افزایش یافت. این در حالی است که حقوق ورودی مواد غذایی در میان کشورهای اتحادیه عرب ۵ درصد است. این به معنای افزایش چند برابری حقوق گمرکی و سود بازرگانی صادرات به عراق بوده و در عمل به معنای گرانتر شدن محصولات کاله در برابر محصولات شرکت المراعی و سایر شرکتها در کشورهای عربی است که به طرز نگران کنندهای قدرت رقابتی شرکت کاله را کاهش میدهد.
12. تلاشهای صورت گرفته برای استفاده از منابع نظام بانکی کشورمان و صندوق توسعه ملی برای دریافت تسهیلات به منظور گسترش سرمایه گذاری و افزایش تولید در عراق به جای صادرات و پرداخت حقوق ورودی ناعادلانه، به دلایلی مانند نداشتن رویه برای سرمایه گذاری در خارج از کشور، مشکل اخذ وثیقه، عدم آمادگی مدیران نظام بانکی برای اتخاذ تصمیم در این خصوص و ... در عمل و تا کنون، نتیجهای در بر نداشته است. بارها در مکاتبات مختلف به این موضوع اشاره شد که برای حمایت از حضور موثر شرکتهای ایرانی در کشورهای دیگر، لازم است دولت به موضوع ارایه تسهیلات به شرکتهای متقاضی معتبر و دارای اهلیتهای حرفهای توجه کرده و در این خصوص سازوکار مشخص و گره گشایی پیش بینی کند که در عمل راه به جایی نبرده است.
13. اکنون که سرمایه گذاری صد میلیون دلاری یک شرکت پیشگام و پیشتاز ایرانی با این اتفاق روبرو شده و در خطر قرار گرفته است، بر حاکمیت جمهوری اسلامی و دولتیان کشورمان فرض است در حمایت از حضور اقتصادی شرکت کاله در کشور عراق در بالاترین اولویت تدابیری را بیندیشند و راه را برای حضور شرکتهای بزرگ و خوشنام در کشور عراق و سایر کشورها باز کنند.
14. بی تردید افزایش ارتباطات بازرگانی و تجاری و اقتصادی با سایر کشورها میتواند منجر به گسترش مبادلات تجاری شده و از این طریق ضمن ایجاد یک رابطه دو طرفه سود آور و برد برد، هزینه چالشهای سیاسی افزایش یابد. امروزه گسترش ارتباطات بازرگانی به عنوان یک راه حل مطمئن برای افزایش دوستی و ارتباط سالم و موثر کشورها مورد توجه قرار گرفته است. افزایش سطح و عمق این ارتباطات هزینه چالشهای سیاسی را بسیار بالا میبرد و سیاستمداران را به انتخاب راههای کم هزینهتر و مناسبتری (به جای درگیری نظامی و جنگ) سوق میدهد.
15. به طور یقین، شرکت کاله به عنوان اولین شرکت و پیشگام و پیشتاز صنایع غذایی در حضور در بازارهای بین المللی آخرین شرکت نخواهد بود و سایر شرکتهای بزرگ کشورمان نیز همین رویه را انتخاب خواهند کرد و از این رو بر اولیای حاکمیت جمهوری اسلامی فرض است این گونه شرکتها را در انجام این هدف مقدس که تضمین کننده بقای صنعت و اشتغال در کشور بوده و در عین حال پیام آور صلح و دوستی برای سایر کشورها است و چهرهای دوستانه و متفاوت از جمهوری اسلامی ایران را در بازارهای رقابت جهانی به نمایش میگذارد، یاری کند و با تدوین مقررات و قوانین مناسب راه را برای توسعه صادرات و توسعه سرمایه گذاریهایی باز کند که بر تعداد دوستان کشورمان خواهد افزود و بقای صنعت، تولید، اشتغال را برای امروز و نسل و نسلهای آینده تضمین خواهد کرد.
منبع: پارسینه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsine.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارسینه» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۹۴۷۱۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ایرانیهایی که در کشور خود هم برگ هویت ندارند
به گزارش قدس خراسان، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و پیش از شروع جنگ تحمیلی از سوی صدام، دولت بعث عراق اقدام به اخراج ایرانیها از این کشور کرد؛ کسانی که هنوز پس از گذشت ۴۵سال، نه ایران آنها را به عنوان ایرانی قبول دارد و نه کشورعراق آنها را عراقی میداند.
قصه ایرانیهای ساکن شهر حلّه استان بابل که حالا در گوشهای از شهر مشهد ساکن هستند نیز از این جنس است. ساجده و لعیمه خواجه نعمت دخترعموهایی هستند که پس از اخراج از عراق با کمک یک خیر مشهدی در این شهر صاحب خانه شدند؛ اما با وجود داشتن پدر و مادر ایرانی، هنوز پس از ۴۵ سال مدرک هویتی ایرانی ندارند.
ساجده خواجه نعمت که ۶۷ سال دارد و مادرزادی کمبیناست، هشت سال از ازدواج با پسرعمویش یعنی شهید مفقودالاثر وهاب خواجه نعمت گذشته بود که حکومت بعث عراق خودش و همسر ۳۰ سالهاش را دستگیر کرد. او پس از هشت روز آزاد شد؛ اما هنوز پس از ۴۵ سال هیچ خبری از همسرش ندارد.
وی در این باره میگوید: صدام، شوهرم را به دلیل تابعیت ایرانی دستگیر کرد. گفتند تو برو ایران او خودش میآید؛ اما پس از ۴۵سال هنوز هیچ خبری از او ندارم.
زایمان در زندان حزب بعث
ساجده خواجه نعمت با بیان اینکه صدام جوانان شیعه و متدینی را که تابعیت ایرانی داشتند، دستگیر کرده تا با سفر به ایران در جبهه علیه حزب بعث نجنگند، میافزاید: من را هشت روز در زندان انداختند، ۱۵۰ زن و بچه را در یک مکان کوچک زندانی کرده بودند، غذای خوبی نمیدادند و تنها دو ساعت در روز اجازه داشتیم از سرویس بهداشتی استفاده کنیم که با این جمعیت زیاد خیلی سخت بود. زندانبانها به ما توهین میکردند و رفتار خیلی بدی داشتند، در این وضعیت بسیار بد، یکی از زنانی که حامله بود، در زندان زایمان کرد و اصلاً به او رسیدگی نکردند.
وی ادامه میدهد: با یک خودرو از جلو زندان، ما را به مرز ایران بردند و از آنجا سه روز پیاده در زیر باران و در سرما راه رفتم تا به سرپلذهاب رسیدم. از سرپلذهاب با خودرو نیروهای ایرانی به اردوگاه آوارگان جهرم آمدم و سه ماه در این اردوگاه ساکن بودم.
ساجده خواجه نعمت که به تنهایی روزگار میگذراند، عنوان میکند: دخترعمویم که پیش از ما به ایران آمده و در مشهد ساکن بود، من را تحت تکفل خود قرار داد و از اردوگاه جهرم به مشهد آورد.
وی که از نداشتن شناسنامه ایرانی با وجود داشتن نسب ایرانی گلایه میکند، میافزاید: برادرم در عراق متولد شده و با ما به ایران آمده است. با پیگیریهایی که انجام داد، کمتر از یک سال است شناسنامه ایرانی گرفته؛ اما هنوز به ما شناسنامه ندادهاند.
صدام ۶۰ پسر بچه و مرد در بستگان ما را دستگیر کرد
لعیمه خواجه نعمت؛ همان دخترعمویی است که پیش از ساجده به ایران آمده و به کمک او ساکن مشهد شده است. درباره قصه اخراجش از عراق میگوید: همسرم شهید مفقودالاثر صالح خواجه نعمت ۲۹ سال داشت و چهار سال بود ازدواج کرده بودیم و دو دختر سه ساله و دو ساله داشتیم. ساعت ۹ شب مأموران آمدند در خانه ما در شهر حلّه و به تمام خانواده گفتند پنج دقیقه بیایید چند تا سؤال داریم. وقتی رفتیم، من را سه روز با دخترانم به زندان انداختند و سپس در مرز ایران رهایم کردند. پیاده به سمت ایران آمدم و ایرانیها با خودرو من را تا اردوگاه خرمآباد رساندند.
وی میافزاید: من یک سال پس از پیروزی انقلاب و سه ماه پیش از آغاز جنگ تحمیلی به ایران آمدم. صدام همسرم را دستگیر کرد و تاکنون هیچ خبری از وی ندارم و مفقودالاثر شده است.
لعیمه خواجه نعمت با اشاره به اینکه صدام خیلی ما را اذیت کرد و به ما که تابعیت ایرانی داشتیم، خیلی ظلم کرد، بیان میکند: ۶۰نفر از مردان اقوام ما را که سنشان از ۱۴ تا ۴۲ سال بود، در شهر حلّه عراق دستگیر کردند. تنها به دلیل اینکه تابعیت ایرانی داشتیم و شیعه متدینی بودیم و تاکنون هیچ خبری از سرنوشت آنها نداریم. از مسئولان عراقی که پیگیری کردیم، اطلاع دقیقی از سرنوشت آنها نداشتند. برخی هم میگویند صدام همه آنها را در گور دستهجمعی دفن کرده است.
وی با بیان اینکه بیشترین زمان نگهداری زنان اقوام آنها در زندان ۲۵ روز بود، ادامه میدهد: صدام خانه، خودرو و اموال این افراد را مصادره و زنان و خانواده آنها را از عراق اخراج کرد. چهار نفر از فامیل ما را در زندان شکنجه دادند و پسردایی ۱۴ سالهام را با برق شکنجه کردند و به شهادت رسید.
لعیمه خواجه نعمت درباره ماجرای آمدنش به مشهد میگوید: ۱۷روز در اردوگاه آوارگان عراقی خرمآباد بودیم که یک تاجر مشهدی به نام آقای اخوان، ما و ۱۵ خانواده دیگر را کفالت کرد و به مشهد آورد. ابتدا نزدیک یک سال در هتل زندگی کردم و سپس این تاجر مشهدی خانهای برای ما تهیه کرد.
وی درباره سایر اعضای خانوادهاش خاطرنشان میکند: بقیه افراد خانواده ما در عراق ساکن هستند و ما به دلیل اینکه در ایران مهاجر هستیم، تنها میتوانیم در ایام اربعین حسینی پاسپورت موقت برای سفر به عراق بگیریم و پس از اتمام آن مدت که کمتر از دو ماه است، باید به ایران برگردیم.
پدر و مادرم شناسنامه و کد ملی ایرانی دارند؛ اما به ما نمیدهند
لعیمه خواجه نعمت که در ابتدای صحبت گفته بود مادرش اصفهانی و پدرش شوشتری است، میگوید: نزدیک ۴۵ سال است در ایران ساکن هستیم؛ با وجود اینکه پدر و مادرمان ایرانی هستند و شناسنامه و کدملی دارند؛ اما هنوز به ما شناسنامه ایرانی ندادهاند. به همین دلیل بنیاد شهید به ما مانند ایرانیها حقوق پرداخت نمیکند.
وی با بیان اینکه صدام ما را به دلیل ایرانی بودن، پیش از شروع جنگ تحمیلی از عراق اخراج کرد، متذکر میشود: برای گرفتن شناسنامه ایرانی خیلی اقدام کردیم حتی دادگاه رفتیم و دادگاه نسب ما را پذیرفته؛ اما به ثبت احوال که مراجعه کردم، موافقت نکردند و شناسنامه ندادند. دلیلش را نمیدانم.
لعیمه خواجه نعمت با اشاره به سختیهای زندگی به عنوان یک مهاجر در ایران میگوید: پس از ۴۵ سال سکونت در ایران، بلاتکلیف ماندهایم. در ایران به ما میگویند عراقی هستید و در عراق هم به ما میگویند شما ایرانی هستید. ما فقط هویت و شناسنامه میخواهیم.
بیهویتی پس از ۴۵ سال سکونت در ایران با وجود نسب ایرانی، زندگی سختی را برای این افراد رقم زده است. با وجود اینکه بنیاد شهید و امور ایثارگران، همسران این افراد را به عنوان شهدای سپاه بدر پذیرفته؛ اما با حقوق کمتر از ۲میلیون تومان به سختی روزگار میگذرانند. امیدواریم این خلأ قانونی در کشور بازبینی شود و کسانی که هویت ایرانی در اجدادشان بوده به عنوان یک هموطن مورد پذیرش قرار گیرند تا برای همسران شهدای مفقودالاثری که ظلم صدام به جرم ایرانی بودن، زندگیشان را به اینجا رسانده، روزگار بهتری رقم بخورد.
خبرنگار: فریده خسروی